حجت الاسلام والمسلمین محمدتقی کریمی؛
دکترای فلسفه علوم سیاسی
به گزارش پایگاه خبری فرهنگسرای معروف؛ زیست اجتماعی انسان همراه با نوعی وحدت و یگانگی و پیوند میان اعضای جامعه شکل میگیرد. این ویژگی، زندگی اجتماعی انسان را از حیات جمعی سایر موجودات متمایز میکند. فرهنگ به مثابه عامل پیوند دهنده اجتماعی وجه ممیزه حیات اجتماعی انسان با سایر موجودات است. با این حال عوامل مختلفی موجب ایجاد گسست فرهنگی جوامع و ایجاد روابط نامتقارن میان کنشگران اجتماعی و در نهایت بر هم خوردن توازن اجتماعی و فرهنگی میشود. از اینرو فرهنگ هر جامعه در معرض آسیبهای مختلف درونی و بیرونی است که موجب ایجاد شکاف اجتماعی و فرهنگی میگردد. این شکاف و گسست اجتماعی در دو سطح میتواند رخ دهد. یک سطح شکاف میان اعضای جامعه سیاسی ناشی از فاصله فرهنگی و عدم تفاهم و فهم مشترک از ارزشهای اجتماعی است. سطح دیگر شکاف و فاصله میان شهروندان جامعه سیاسی و حاکمان است. فریضه امر به معروف و نهی از منکر در آموزههای اسلامی به منظور رفع این دسته از آسیبهای اجتماعی مطرح میگردد.
مفهوم «مطالبهگری» و نقد مسئولین توسط شهروندان و ایجاد ظرفیت لازم در میان مسئولین حکومت برای پذیرش نقدها و مطالبات به حق شهروندان از مهمترین راههایی است که در متون دینی و ذیل عنوان «النصیحه لأئمه المؤمنین»، به عنوان یکی از مصادیق امر به معروف و نهی از منکر، ناظر به رفع فاصله و شکاف میان مسئولین و مردم از اهمیت بسزایی برخوردار است. آنجا که امیرالمؤمنین علیهالسّلام میفرمایند: «فلا تَکُفُّوا عن مقالهٍ بحقٍّ أوْ مَشُورَهٍ بعدلٍ؛ فإنّی لستُ فی نفسی بفوقِ أنْ أُخْطیءَ و لا آمَنُ ذلک من فعلی إلاّ أنْ یکفی الله من نفسی؛ پس، از گفتن سخن حق یا ارائه مشورتی بر پایه عدل، خودداری نکنید. من، در خودم، این گونه نیستم که خطا نکنم و کار خود را از آن ایمن نمیدانم، مگر خداوند، مرا کفایت کند» (نهجالبلاغه، خطبه ۲۱۶). ناظر به اهمیت این سطح از امر به معروف و نهی از منکر است. امام (ع) با اینکه خود، معصوم و از عیوب اخلاقی و رفتاری بر کنار است، در عین حال، با گفتن این جمله در اصحاب خود حس نقدکنندگی آنان را احیا میکند و تلاش میکند تا آنان را به انتقاد و اصلاح و مشورت وادارد؛ همچنانکه عبارت «فی نفسی» یعنی من در ذات خود از خطا مصون نیستم، گرچه با کفایت الهی میشود این گونه بود، ظاهر در ضرورت ایجاد ظرفیت لازم میان مسئولین حکومتی برای نقدپذیری و مطالبهگری و انگیزه انتقاد به مسئولین توسط شهروندان است.
اهمیت نقد و نقدپذیری
بیتفاوتی شهروندان نسبت به عملکرد حاکمان و ایجاد فاصله میان شهروندان و هیئت حاکمه و ایجاد شکاف سیاسی در نهایت موجب ایجاد حکومتهای خودکامه و پلیسی میشود. زیرا عدم تفاهم و درک متقابل میان حکمان و مردم به تدریج موجبات نارضایتی عمومی از سوی مردم و تلقی نوعی ناکارآمدی نسبت به سیاستها و برنامهها از سوی هیئت حاکمه شده و مخالفتها و اعتراضات عمومی را، که در مواردی میتواند همراه با خشونت و اعتراض شدید از سوی شهروندان نسبت به حاکمان صورت میگیرد، برانگیخته و به ناچار با برخورد شدید و سرکوب با استفاده از قوه قهریه منجر شود. در حالیکه رابطه مستمر میان شهروندان و حاکمان و طرح مخالفتها و اعتراضات بدون هیچ هراس و لکنت زبان یا خشونت و خارج از عرف، ضامن تداوم حکومت و اصلاح ساختارها و جلوگیری از هرگونه خشونت و خودکامگی در ساختارهای سیاسی و حاکمیتی خواهد شد. چنانچه امیرالمؤمنین علیهالسّلام از حضرت رسول صلّیاللهعلیهوآله نقل میکند که: «فَإِنِّی سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ صلّیاللّهعلیهوآلهوسلّم یَقُولُ فِی غَیْرِ مَوْطِنٍ لَنْ تُقَدَّسَ أُمَّهٌ لَا یُؤْخَذُ لِلضَّعِیفِ فِیهَا حَقُّهُ مِنَ الْقَوِیِّ غَیْرَ مُتَعْتَعٍ» من از رسول خدا صلّیاللّهعلیهوآلهوسلّم بارها شنیدم که مىفرمود: «ملّتى که حق ناتوانان را از زورمندان، بى اضطراب و بهانهاى باز نستاند، هرگز رستگار نخواهد شد». (نهج البلاغه، نامه ۵۳) بیشک ظلم و بیعدالتی حاکمان از بزرگترین مصداق این روایت است.
راهبرد مطالبهگری
با توجه به ماهیت مطالبهگری در جامعه اسلامی، راهبرد کلان در نقد سیاسی حاکمان و نهادهای سیاسی مبتنی بر نصح و خیرخواهی و اصلاح و استصلاح است. این نگاه که توجه به ابعاد کارکردی فریضه «امر به معروف و نهی از منکر» و ناظر به کارکردهای فرهنگی و اجتماعی آن است، بیشتر به جنبههای اثربخشی و ایجابی مسأله در کلیت جامعه سیاسی نظر دارد. در مقابل این راهبرد، راهبرد حذفی در قالب «رقابتهای سیاسی» ناسالم است که کنشگران سیاسی را به تلاش در جهت حذف رقیب سیاسی و یا عدم موفقیت سیاستها و عملکردها وا میدارد. در حالیکه رقابت سیاسی سالم بر اساس اندیشه نصح، مبتنی بر خیرخواهی و اخوت اسلامی شکل میگیرد. طبیعی است که در رقابت سیاسی میان دو اندیشه و تفکر، میان تفکر شکست خورده، با سیاستها و تفکرات جریان پیروز همراهی و موافقت نباشد؛ با این حال اصل اخوت و برادری ایجاب میکند تا انتقادات و اشکالات بر مبنای نصح و خیرخواهی از یک سو به جریان حاکم گوشزد نموده و از سوی دیگر نسبت به هدایت افکار عمومی مبادرت گردد. این راهبرد میتواند در عین وجود عنصر نقد و انتقاد در جامعه نسبت به گسترش فرهنگ سیاسی مبتنی بر اخوت و برادری کمک نماید.