حجت الاسلام والمسلمین محمدتقی کریمی؛
دکترای فلسفه علوم سیاسی
به گزارش پایگاه خبری فرهنگسرای معروف؛ مفهوم «مطالبهگری» و نقد مسئولین توسط شهروندان و ایجاد ظرفیت لازم در میان مسئولین حکومت برای پذیرش نقدها و مطالبات به حق شهروندان از مهمترین راههایی است که در متون دینی و ذیل عنوان «النصیحه لأئمه المؤمنین»، به عنوان یکی از مصادیق امر به معروف و نهی از منکر، ناظر به رفع فاصله و شکاف میان مسئولین و مردم از اهمیت بسزایی برخوردار است. در این نوشتار راهکارهای صحیح مطالبه گری و آسیب شناسی مطالبه گری در فضای موجود ارائه می گردد.
راهکارهای مطالبهگری صحیح
مهمترین راهکار در تحقّق مطالبهگری صحیح و سالم در جامعه سیاسی، دخالت مستقیم مردم در امر مطالبهگری بر مبنای «جامعه پذیری سیاسی» صحیح است. جامعهپذیری را به «فرآیند مستمر یادگیری که به موجب آن افراد ضمن آشنا شدن با نظام سیاسی از طریق کسب اطلاعات و تجربیات به وظایف، حقوق و نقشهای خویش، بویژه وظایف سیاسی در جامعه پی میبرند» تعریف کردهاند. این فرایند در نهایت به ایجاد «گفتمانهای سیاسی و اجتماعی غالب» منتهی شده و میتواند به ایفای نقش مؤثر شهروندان در مطالبه حقوق و جلوگیری از انحرافات سیاسی مسئولین و طبقه حاکم کمک کند. ایجاد گفتمانهای سیاسی و اجتماعی نیازمند استفاده از ابزارهایی است که در این میان احزاب سیاسی، جایگاه نخبگان سیاسی و اجتماعی، نقش مطبوعات در روشنگری اجتماعی، انجمنهای سیاسی و لابیها، گروههای فشار و سازمانهای مردم نهاد، از جمله نهادهایی هستند که در یک جامعه سیاسی میتوانند در راستای گفتمانسازی صحیح و مؤثر ایفای نقش نمایند.
طبیعی است که نهادهای یاد شده به عنوان ابزارهای مطالبهگری میتوانند نقش مثبت یا منفی در تحقّق این هدف ایفا نمایند. بنابراین نکته مهم در چگونگی شکلگیری این فرایند آن است که در هر جامعهای اصول کلی حاکم بر روابط اجتماعی بر اساس یک سری اصول و ارزشها شکل میگیرد. در جامعه اسلامی مبنای مطالبهگری ارزشهای دینی و اجتماعی است که عامل اصلی پیوند اجتماعی و شکلگیری جامعه سیاسی است. از اینرو زمانی که گفتمانهای سیاسی در راستای ارزشهای دینی تحقّق یابد، مطالبهگری نیز مسیر صحیح خود را پیدا میکند.
موضوعاتی از قبیل عدالت، شفافیت، عمل به قانون، مبارزه با فساد اداری و سیاسی، و … از مهمترین موضوعات مورد توجه در بحث مطالبهگری است. هر کدام از این موضوعات دارای ابعاد نظری و چارچوبهای منطقی است که عدم توجه به آنها میتواند به واسطه برداشتهای غیر صحیح و غیر کارشناسانه موجب عدم موفقیت و در نهایت معروف جلوه دادن منکر و منکر جلوه دادن معروف شود. فرایند صحیح مطالبهگری از طریق جامعه پذیری سیاسی در نهایت میتواند به تولید گفتمانهای سیاسی در سطح جامعه شده و مسئولین را خواسته و یا ناخواسته به سمت عمل بر اساس مطالبات صحیح اجتماعی سوق دهد. در این رابطه مقام معظم رهبری در خصوص اهمیت بحث مطالبهگری عدالت و ضرورت گفتمانسازی در این رابطه میفرمایند:
مقصود این است که این طلب و خواسته و خواهش به عنوان یک خواسته عمده مطرح شود. نباید بگذارید این مطالبه مهم از ذهنها دور شود؛ یعنی بایستی عدالت آنچنان از طرف مردم، قشرها و بخصوص جوانان مطالبه شود که هر مسؤولی – چه بنده و چه هر کس دیگری که در جایی مسؤول است – ناچار باشد به مقوله عدالت، ولو برخلاف میلش هم باشد، بپردازد. یک وقت است که ما مثلاً به وزارت اقتصاد و دارایی میگوییم عدالت را رعایت کن، یا به قوّه قضاییّه میگوییم عدالت را رعایت کن؛ اما یک وقت به جوانان میگوییم شما عدالت را مطالبه کنید. هر کدام معنای خاصّی دارد. مطالبه عدالت به معنای این است که عدالت، گفتمان غالب در محیطهای جوان و دانشجویی شود. (بیانات در جلسه پرسش و پاسخ دانشجویان دانشگاه شهید بهشتی، ۲۲/۰۲/۱۳۸۲)
نکته دیگر در راهکارهای مطالبهگری اجتماعی آن است که تلقی از مطالبهگری اجتماعی به عنوان مرتبهای از مراتب امر به معروف و نهی از منکر، مستلزم آن است که همه آنچه به عنوان احکام و شرایط برای این فریضه مهم در نظر گرفته شده است برای مطالبه گری نیز ملحوظ گردد. از اینرو باید مراتب و شرایط مطالبهگری در قالب عدم رضایت به ظلم، ارشاد و هدایت افکار عمومی به مواضع ظلم، اقدام از راههای قانونی به منظور جلوگیری از تخلفات و انحرافات و در مرحله بعد راهکار تغییر اجتماعی و مشارکت سیاسی در قالب مخالفت و اعتراض مدنی و در نهایت شورش و اعتراض و انقلاب به عنوان آخرین راه؛ (که البته این راهکار اخیر نیاز به اذن و نظارت مستقیم فقیه جامع الشرایط دارد) به صورت سلسله مراتبی و رتبهبندی مورد توجه قرار گیرد.
آسیبشناسی مطالبهگری
مطالبهگری عمومی و نظارت عامه اگرچه هم به لحاظ سیاسی، و هم به لحاظ فرهنگ دینی از اهمیت ویژه برخوردار است، لکن این مهم با محدودیتهایی روبرو است. از جمله مهمترین این محدودیتها عدم آگاهی کافی نسبت به حقوق و تکالیف و تفکیک میان آنچه هست و آنچه باید باشد، است. این امر، با توجه به ماهیت مطالبهگری و مخاطبان خاص آن که حاکمان و مسئولین سیاسی هستند، موجب مشکل دیگری میشود؛ و آن فراهم آمدن امکان سوء استفاده سیاسیون و احزاب و گروههای سیاسی از این ناآگاهی، به منظور ایجاد مطالبات کاذب و در نتیجه ایجاد موجهای اجتماعی به جای گفتمانسازی و سوار شدن بر این امواج در جهت کسب آرای بیشتر و تسلط بر منابع قدرت خواهد شد.
در واقع این امر از مهمترین اشکالات و ایرادات نظامهای دموکراتیک نیز به شمار میرود. چرا که در این فضا جریانهای سیاسی به جای ایجاد گفتمانهای ثابت و اصیل، و افزایش آگاهی عمومی نسبت به ارزشها و واقعیات اجتماعی، تلاش میکنند تا مطالبات اجتماعی را در جهت نیازهای موقتی و زودگذر و حتی امور عامه پسند، به عنوان گفتمان ثابت جامعه مطرح نموده و با ارزشنمایی آنها نسبت به فریب افکار عمومی اقدام نمایند. اگرچه در جوامع غیر دینی این مسأله با عنوان «قدرت نرم» مورد بحث قرار گرفته و توجیه میشود، لکن در یک جامعه مبتنی بر فرهنگ و ارزشهای دینی توسل به این روشها قابل توجیه نیست. بنابرین «نظام نخبگانی» در هرجامعهای اگرچه نقش اساسی و محوری در آگاهی بخشی سیاسی و هدایت افکار عمومی به سمت مطالبات صحیح و ارزشهای واقعی اجتماعی ایفا میکند، با این حال از این آسیب جدی نیز در امان نبوده و فعالیت در قالب احزاب سیاسی، به عنوان نهادهای واسط میان مردم و حاکمیت میتواند این مهم را دچار آسیب نماید. در واقع ماهیت قدرت طلبی احزاب و خلاف واقع نشان دادن رفتارهای رقبای سیاسی به منظور کسب رأی بیشتر و یا بزرگنمایی اشکالات و ایرادات دیگران در جهت فریب افکار عمومی میتواند منجر به شیوع رفتارهای خلاف اخلاق و ضد ارزش در جامعه گردد، که در فرایند مطالبهگری باید مورد توجه قرار گیرد. همچنانکه نبود نهادهای اجتماعی نظاممند و متشکل از جامعه نخبگانی جامعه نیز میتواند مطالبهگری را دچار عوامزدگی و دوری از واقعیات و اهداف خود نماید.
خلاصه آنکه مطالبهگری صحیح در جامعه دینی، به عنوان مرتبهای از مراتب و شئون امر به معروف و نهی از منکر، زمانی شکل میگیرد که بر اساس نصح و خیرخواهی و دوری از هرگونه تخریب و توسل به ابزارهای غیر اخلاقی باشد. چرا که موضوع مطالبهگری که همان ارزشهای دینی و اجتماعی است، با استفاده از ابزارهای ضد ارزشی حاصل نخواهد شد. تحقّق این امر از طریق ایجاد گفتمانهای صحیح صورت میگیرد. وظیفه اصلی گفتمانسازی به مثابه فرایندی اجتماعی که در نهایت به جامعهپذیری سیاسی شهروندان و مطالبه ارزشها میشود، وظیفهای است که نخبگان هر جامعه از طریق هدایت و رشد افکار عمومی در قالب احزاب و گروههای سیاسی و اجتماعی و استفاده از ابزارهای رسانهای و مطبوعات و امثال آن برعهده دارند. با این حال این فرایند در معرض آسیبها و محدودیتهایی است که از جمله آنها میتوان به قدرت طلبی و ایجاد رقابت سیاسی ناسالم و توسل به ابزارهای غیر اخلاقی و خلاف واقع و تلاش برای ایجاد موج اجتماعی به جای گفتمانسازی اشاره نمود.