به گزارش پایگاه خبری فرهنگسرای معروف؛ بخش دوم مصاحبه پژوهشکده امر به معروف و نهی از منکر در گفتگو با خانم دکتر فهیمه ملکزاده، عضو هیئتعلمی دانشگاه آزاد واحد تهران شمال گروه حقوق خصوصی، با موضوع حقوق شهروندی و امر به معروف و نهی از منکر تقدیم می گردد.
سازوکارهای سوق دادن افراد جامعه به سمت شهروند مسئول شدن چیست؟ و چه موانعی برای رسیدن به این مسیر وجود دارند؟
از نظر من اولین و مهمترین مرحله تربیت شهروند مسئول تمرکز بر فرهنگ شهروندی است که تحت تأثیر دو مفهوم فرهنگ و شهروند قرار دارد. «فرهنگ پدیدهای اکتسابی، انتقالپذیر، پویا و آموختنی و بهواسطه همین ویژگیها، میتوان فرهنگ شهروندی را دارای قابلیت اکتسابی که شکلدهنده به سبک کلی زندگی و هدایتگر او در تعاملات با دیگران باشد تعریف کرد. فرهنگ شهروندی با مفاهیمی همچون، بهروز بودن، سواد رسانهای، جهانی دیدن و جهانیشدن و با انواع فرهنگها و فرهنگ گرایی تعامل داشتن و… میتوان شناخت.
به عبارتی فرهنگ شهروندی میزان آگاهی افراد از حقوق و تکلیفی که در جامعه دارند و میزان تمایل و رغبتشان برای انجام تعهدات و وظایفی که در قبال یکدیگر دارند دانست و تا زمانی که این مفاهیم در یک جامعه بهصورت فرهنگ عمومی رشد نکرده باشد و نهادینه نشوند و شهروندان با حقوق و وظایف خود آشنا نشوند و نسبت به جامعه احساس مسئولیت و تعهد نداشته باشند، فرهنگ شهروندی شکل نمیگیرد.
بدیهی است، هراندازه که عملکرد شهروندان در جامعه ضعیفتر گردد درنتیجه میزان ارتقاء فرهنگ شهروندی نیز در بین آنها کاهش مییابد ازجمله عواملی که تأثیرگذار هستند میتوان به این موارد اشاره کرد: اتحاد ملّی و انسجام اسلامی افراد یک جامعه، سطح تحصیلات، تربیت شهروندان و انسانهای مسئولیتپذیر، حمایت همهجانبه دولت و ارگانهای ذیربط، عزم همگانی، احساس نیاز افراد یک جامعه به تغییر و تحول مثبت، به وجود آوردن انگیزه در افراد جامعه، هشدار و آگاه کرده آنها نسبت به خطراتی که آنها و جامعه و نسلشان را تهدید میکند، شناساندن تهدیدات موجود و نشان دادن آیندهی مطلوب با تلاش خودشان، نتایجی که خواهند گرفت، تقویت رسانه ملی، مطبوعات و… و هشدار به آنان نسبت به مسئولیتی که دارند و اینکه مشاغل حساس باید به دست افراد متخصص، آگاه متعهد و مسئول اداره شود و…
به نظر میرسد ابتدا باید مسائل و موقعیت و وضعیت موجود جامعه شناسایی شود و سپس برای رسیدن به وضعیت مطلوب ابتدا آسیبشناسی کرده و چالشها، نقصانها، عارضهها و کاستیهای پیدا و پنهان جامعه را شناسایی کرده و وجود خلل و چالش در هر بخشی و هر دلیلی، که مانع رسیدن به یک جامعه مطلوب و تربیت شهروندانی مسئول میشود را با راههای علمی و دقیق درمان کرد. انجام درست و صحیح و عمل به وظیفه یا وظایف هر شهروند مسئول، راهی برای دستیابی به مطلوب میگردد. این امر ازآنجا مهم و درخور تأمل است که آسیبهای موجود در جوامع امروزی الزاماً جنبه عینی و ظاهری ندارند و چهبسا انتزاعی و پنهان باشند که توجه به آنها و تبیینشان، برای رسیدن به مقصود، ضروری و حیاتی است.
ازآنجاکه فرهنگسازی کاری بس حساس است و باید از راهش وارد شد وگرنه نتیجه مطلوب به دست نخواهد آمد. لذا رعایت احتیاط و سنجیدن جوانب و مراتب آن و شناخت آسیبها و آفتهایش، بهویژه در قالب امربهمعروف و نهی منکر، باید با حساسیت و دقت نظر خاص همراه باشد.
از منظر شما چه موانعی در عدم تربیت انسان و شهروند مسئول وجود دارد؟
از عمدهترین مشکلات فعلی ما عدم وجود منابع تعلیم و تربیت هدفمند در نظام آموزشی کشور است. متأسفانه ما نه درگذشته و نه اکنون نظام تعلیم و تربیت منسجم و هماهنگی نداشته و نداریم. مشکل عمده ما این است که غالب مطالبی که اکنون از دبستان تا تحصیلات عالیه داریم بافرهنگ ما سازگار نیست و فقط جنبه تئوری و محفوظات موقت دارد و گویا تصمیم نداریم با آموزش، فرهنگ خودمان را تقویت و ترویج کنیم. در گام اول ما باید فلسفه تعلیم و تربیت خودمان را بنویسیم و بر روی آن وفاق کنیم. در مورد سند تحول آموزشوپرورش نیز باید تأمل و دقت بیشتری صورت گیرد تا همه ابعاد آن موردتوجه قرار بگیرد؛ و این مهم نیاز به عزم ملی دارد.
جامعهای که هدفمند است و برنامه آموزشی و تربیتی برای کودکانش دارد از پیشدبستانی شروع میکنند و زمانی که کودک را به مدرسه میسپردند آموزش همهجانبه را همراه افراد متخصص در اختیار او قرار میدهند… این امر باید با آزادی عمل همراه باشد و افراد متخصص از بهترین تکنیکهای آموزشی جهت تربیت نسل آینده و مسئول بار آوردن آنان استفاده کنند.
در راستای این نوع آموزش دقیق و هدفمند اساساً خانواده جزئی از نظام آموزشوپرورش خواهد بود. برای همین بهجرئت میتوان ادعا کرد که با این روش آموزشی موجود نمیتوان انسان مسئول تربیت کرد.
یکی از دلایل مهم عدم موفقیت کامل ما درزمینهٔ تربیت شهروند مسئول این است که میان آموزش نهادهای اجتماعی گوناگون و نیز مقاطع مختلف تعارض وجود دارد، بهویژه اینکه باوجود وسائل الکترونیکی پیشرفته فضای دیگری برای انتقال دانش و آگاهی فراهمشده است. امروزه کودکان و نوجوانان به اطلاعاتی دسترسی دارند که نسلهای گذشته نداشتهاند؛ مانند اطلاعات نرمافزاری و سختافزاری کامپیوتر. امروزه بسیاری از رسانهها و حتی در میان خانوادهها ارزشها و هنجارهایی انتقال داده میشود که باارزشها و هنجارهای موردپذیرش نظام آموزشی فعلی تفاوت و تعارض دارد. بیشک این تعارض در فرآیند فرهنگ پذیری و تربیت صحیح اختلال ایجاد میکند و بهتبع آن در مسئولیتپذیری افراد و تربیت شهروند مسئول مشکل ایجاد خواهد کرد. دانش آموزان باید احساس کنند که وحدت در نظام آموزشی ما حاکم است. ما باید انحصار را از نظام آموزشی حذف کنیم.
یک ضعف بزرگ آموزشوپرورش موجود این است که تنها میتواند در بخش محدودی از یادگیری و تربیت دانش آموزان مؤثر باشد. نباید تصور کرد که بدون هماهنگی با آموزشهای خارج از مدرسه و در نظر گرفتن فرهنگ کنونی میتوان دانش آموزان را تربیت هدفمند کرد. بیشک نظام آموزشی نباید در اختیار نظام اجتماعی و نظام سیاسی قرار گیرد و این امر در نظام آموزشی ما تأثیر منفی مستقیم دارد.
بنابراین برنامه ریزان آموزشی در سطح کلان با توجه به تحولات جهانی و در هماهنگی با نظام اجتماعی به نیازهای جامعه و دانش آموزان پاسخ دهند و از آنان نیروهایی را تربیت کنند که آینده جامعه از جهت نیروی انسانی که بهترین و مهمترین ثروت یک کشور است را تأمین کنند. در چنین شرایطی است که میتوان انسان مسئولیتپذیر تربیت کرد؛ بهعبارتدیگر نظام آموزشی رسمی ما باید تلاش کند با دیگر نهادها هماهنگی کرده و یک سمفونی آموزشی و تربیتی واحدی را راهاندازی کنند و اگر چنین نکند اولین پیامدش این است که انسان دو و چند شخصیتی که غالباً بدون هدف و برنامه خاصی فقط رشد فیزیکی میکنند را تحویل جامعه خواهیم داد و در این صورت باید برای آن کشور و ملت جامه عزا به تن کرد. امروزه فرزندان ما دچار این اختلال هستند. بدیهی است انسان فوق نمیتواند انسان مسئول باشد؛ زیرا از طرفی مرز بین خوب و بد را نمیداند و باریبههرجهت رفتار میکند و از سوی دیگر تنها به منافع شخصی خود فکر میکند و صدافسوس که این قبیل افراد در جامعه امروز ما بسیار اند.
بیشک باید از نهادهای مدنی و مدیران شایسته برای حل این مشکلات استمداد جست؛ و به سراغ انسانهای خوب، مدارس خوب، مدیران و کارکنان شریف و نهادهای مدنی دلسوز رسمی و غیررسمی افرادی که آینده کشور و نظام برایشان اهمیت دارد رفت و درخواست کمک کرد هر شهروندی هر گام مثبتی میتواند بردارد باید اقدام کند. کتابهای درسی باید باهدف تربیتی تدوین شوند. لازم است که بازنگری جدی در کتابهای درسی انجام شود. باید خردورزی و عقلانیت را بهنظام آموزشی کشور برگردانیم.
درهرحال باید برای حفظ کشورمان نیروی انسانی تربیت کنیم. تا در آینده شاهد جامعهای سالم و بهدوراز فساد باشیم. جامعهای که دزد، قانونشکن، بیاهمیت به بیتالمال، مخرب محیطزیست، مسرف، بیتفاوت، معتاد، بیبندوبار و…در جامعهای که برای تربیت و آموزش و فرهنگسازی هزینه شود دیگر هزینه زندانی ندارد، قانونشکن ندارد.
با سپاس فراوان و به امید روزی که هر شهروند ما یک مسئول باشد.