مطالبه گری از مباحث مهم در عرصه مشارکت سیاسی است و میتواند در سطوح و لایههای مختلفی مطرح گردد. اهمیت مطالبه گری بر کسی پوشیده نیست، ولی روشها و سازوکارهای آن نیاز به بحث و بررسیهای دقیق علمی دارد. ازاینرو، پژوهشکده مصاحبه ای را در این راستا با دکتر امیدی عضو شورای پژوهشی پژوهشکده امربهمعروف و نهی از منکر انجام داده است که نظرتان را به آن جلب می کنیم.
دکتر امیری: با سلام خدمت شما و تشکر از اینکه قبول زحمت فرمودید. بهعنوان پرسش اول باید بگویم، مردم مطالباتی را از دولتها دارند، از طرفی می دانیم که بدنه دولتها بدنه کارشناسی و تخصصی است به نظر میرسد که مردم بهصورت مستقیم قادر نخواهند بود که بدنه کارشناسی دولتها را مخاطب قرار دهند، از این نیاز به یک حلقه واسطه وجود دارد به نظر شما نخبگان جامعه چه نقشی در مطالبات عمومی دارند؟
دکتر امیدی: روشن است که بحث مطالبه گری اگر قرار است بهعنوان یک مقوله مرتبط با امربهمعروف و نهی از منکر جستجو شود، طبیعتاً نخبگان کارشناس درزمینه های خاص نقش به سزایی دارند؛ اما چند آسیب در این زمینه وجود دارد که باید به آنها توجه بشود.
اولین آسیب آسیت مدیریت است، منظور مدیریت تشکلهای مردمی است. در مدیریت سمنها، کسی که میخواهد مدیریت کند باید توانایی بیشتری از هر یک از افراد تشکل داشته باشد تا بتواند جریانات را تحت کنترل در بیاورد. جریانهای سیاسی که در ابعاد مختلف شکلگرفتهاند چون مدیریت آنها دشوار بود، ائتلافها شکل گرفت که احزاب خرد و کوچک در یک حزب بزرگتر جمع بشوند و آن حزب بزرگتر بتواند فعالیتهای متعددی که از سوی احزاب وجود دارد را مدیریت بکند و این بسیار مهم است؛ یعنی رأس بدنه باید نگاه مدیریتی کلان نسبت به این بحث نخبگانی داشته باشد و جایگاهش هم باید ویژه باشد. طبیعتاً اگر بخواهد (جریان سیاسی) در این سطح شکل بگیرد ما به وحدت نخبگان حوزه و دانشگاهی نیاز داریم.
بهعبارتدیگر مدیریت جریان، برای ایجاد وحدت در ابعاد اقتصادی اجتماعی و سیاسی و همراه کردن حجم وسیعی از نخبگان حوزوی و دانشگاهی در جریان، میبایست با استفاده از امکانات متناسب، دورنمای کلانی را برای خود ترسیم کند. پس بحث مدیریت یکی از آسیبهای بزرگ کار است که معمولاً احزاب سیاسی در قالب ائتلاف دنبال میکنند تا مجموعه مدیریتی واحدی شکل بگیرد تا این جریانها را با خود همراه بکند تا لااقل در مسائل کلان باهم اختلافی نداشته باشند؛ در جزئیات افتراق ممکن است ولی در کلان اشتراک برسند. در بحث نخبگان هم نیازمند چنین مدیریت کلانی هستیم.
دکتر امیری: طبعاً چنین مدیریتی نباید دولتی باشد؟
بله همینطور است، درواقع بررسی بحث مدیریت در این سطح و سازوکارهای آن احتیاج به بحث طولانیتری دارد.
دومین آسیب بحث عوامزدگی است. با توجه به اینکه نخبگان در جریان سازی میخواهند مطالبات عمومی مردم را دنبال کنند ممکن است گرفتار نوعی از عوامزدگی شوند، به این معنی که نزدیک شدن به مردم نباید منجر به دور شدن از خود دولت و بدنه حاکمیت گردد؛ چرا؟ چون همواره فاصلهای بین مردم و حاکمیت وجود دارد و توجه بیشازحد به خواستههای مردمی و مطالبه بیشازحد از حکومت میتواند آنها را از حکومت دور کند و حکومت حوصله نکنند آنها را با خودشان همراه کنند به این معنا که مطالباتشان را پاسخ دهد. به همین خاطر همواره مدیریت نخبگان و خود نخبگان باید توجه داشته باشند که از عوامزدگی پرهیز کنند. افق و دورنمای قکری جریان نخبگانی باید تأمین مصالح عالیه انسانی و الهی در ارتباط با مردم و نظام باشد.
آسیب سوم مسئله دولتی سازی است: امروزه در کشورهای غربی رهبران احزاب سیاسی توسط دولت بهصورت مخفیانه خریداری میشوند و وقتی رهبران خریداری شدند، بدنه احزاب مبتلا به گرایش به دولت میشوند و جزو جریانات دولتی قرار میگیرند. این آفت بزرگی است از این حیث؛ کسانی که گرفتار این نوع آفت میشوند چون بودجه از دولت دریافت میکنند زبانشان علیه دولت و مطالبه گری و دریافت و تعقیب مطالبات مردم کند میشود. بنابراین اهمیت دارد که به این سه آفت کلان چه آفت مدیریتی و آفت عوامزدگی و دولتگرایی و دولت زدگی توجه شود که حلقه واسط به آنها دچار نشوند.
نکته دیگری که لازم است به آن توجه شود این است که چنین سطحی از مطالبه گری طبیعتاً نیاز به ارتباط رسانهای قوی دارد. باوجوداینکه که ما ساحات مختلف را واکاوی و تحقیق میکنیم و بهصورت مطالبه درمیآوریم درواقع بعد تبلیغی آن مطالبه بسیار مهم است. نوع شکل مطالبه و نوع فضای عمومی مطالبه بسیار اهمیت دارد. درواقع رسانه خود، بعدی از ابعاد نخبگان را باید تأمین بکند در عین اینکه به نخبگان حوزوی و دانشگاهی توجه داریم آن بعد نخبگی در تبلیغات رسانهای هم حیاتی است. به نظر، موفقترین راه در امربهمعروف و نهی از منکر در قالب سیستم و تشکل و نظاممندی در یک جامعه باید پیگیری شود. غیر از بحث حکومت که بالاترین سطح امربهمعروف و نهی از منکر است، لایه میانی هم بسیار اهمیت پیدا میکند و مدیریت آن باید کلان باشد، بهنحویکه جامعه نخبگانی وقتی مورد خطاب قرار میگیرند از آن حرفشنوی و اطاعتپذیری داشته باشند. درواقع برای تداوم این جریان، قدرت نفوذ در جریانات و احزاب سیاسی برای حضور در این فعالیتها و ایجاد جایگاه نیز مؤثر خواهد بود.
البته حلقه سومی هم میشود در نظر گرفت که باید ذیل آن حلقه بزرگتر شکل بگیرد. این حلقه درواقع باید ذیل آن حلقه بزرگتر شکل بگیرد؛ با این توضیح که گروههای متفاوتی ایجاد شوند و هرکدام از اینها درواقع عرصه نخبگانی برای خود داشته باشند که عنوانش را به تعبیری میتوان عرصه نخبگانی محلی گذاشت. در طرح عرصه نخبگان محلی، در هر کوی و برزنی تعداد نخبگانی قرار میگیرند که بهعنوان واسطه میان منطقه و حلقه دیگر قرار دارند. چنین حلقههایی را حتی میتواند در لایههای پایینتری هم لحاظ کرد، به این شکل که آموزشهای تخصصی به کسانی که خودشان دغدغه این امر را دارند و تیمی نیستند سپرده شود. خودشان میتوانند یک امت باشند یعنی حالتی که دیگران را بسیج کنند و حلقههایی را تشکیل بدهند. این افراد را باید ویژه در نظر گرفت. مثلاً کسی که نسبت به مسائل سیاسی حساسیت ویژه دارد، میبایست به او در این مسئله تعلیمات ویژه داده شود. دیگری در حوزه بهداشت حساس است، دیگری در باب محیطزیست و دیگری در حوزه آموزش دغدغه دارد و نسبت به متون آموزشی حساس هست که چه متونی به بچهها آموزش داده میشود و دیگری در حوزه تربیت و … اینها ساحتهای مختلف در بحث است که به نظر میرسد اگر عملیاتی بشود ذیل مسئله امربهمعروف و نهی از منکر و مطالبه در حلقه اصلی این بحث قرار میگیرد.به نظر میرسد غیرازاین سه سطح، برای خود حکومت هم میشود یک حلقهای را در نظر داشت، با عنوان حلقه مسئولین دغدغه کند که میتوانند وظیفه مطالبه گری را بر دوش بکشند. نمونه این ایده را شاید بتوان در مجمع نمایندگان ادواری مجلس مشاهده کرد.
دکتر امیری: اتفاقاً این دغدغه و نگاه در مجموعه قبلی ستاد هم وجود داشت و برنامه این بود که بتوانند در ردههای بالای سازمانها و نهادهای حکومتی، افراد دغدغه مند را جمع کنند و این حلقههای ارتباطی را در بحث مطالبه گری به وجود بیاورند. اینکه چقدر از آن ایده محقق شده، اطلاعی در دست نیست، ولی آنچه از ظاهر امر حکایت دارد چنین نگاهی تبدیل به جریانی یا بستری مناسب نشده است. مسئلهای که دراینبین از اهمیت برخوردار است، این است که مسئولین، باید سازوکاری عملیاتی و عینی برای چنین جریان سازی داشته باشند. بهصرف داشتن دغدغه و ابلاغ بخشنامه چنین اموری به نتیجه عملی منجر نخواهد شد.
دکتر امیدی: به نظر می رسد ستاد امر به معروف و نهی از منکر بتواند حلقه های اینچنینی را در لایه های مختلف مدیریت و عرصه های کلان اجتماعی همچون سلامت و بهداشت، تعلیم و تربیت، جهاد و امنیت و…. ایجاد نموده و از تجارب موفق و ایده های کلان مدیران گذشته برای بهبود امور جاری و اصلاح روند موجود استفاده نماید.
دکتر امیری: بله، علاوه بر این بحثی که داشتیم، بحث امربهمعروف مردم به مسئولین بود و اینکه ما راجع به حلقه واسط و فقدان این حلقه باعث میشود امربهمعروف مردم به مسئولین به ثمر نرسد و لازم است این بخش شکل بگیرد و قانون اساسی اگر صحبت از امربهمعروف مردم به مسئولین میکند حداقل سازوکار قانونیاش را فراهم کند الآن ستاد متولی است یا جای دیگر، مثلاً فرض کنید بحث «آزادی» در بیان نقطهضعفهای دولت لازم است به نحوه مناسبی حلوفصل شود. بهعنوانمثال اگر نخبه دانشگاهی یا حوزوی آمد و حرفش را زد از نوعی مصونیت علمی برخوردار باشد. درواقع اگر دولتها قادر باشند روی این طبقه فشار بیاورند و موفق هم شوند نوعی خودسانسوری در طبقه نخبگان اتفاق میافتد که در نوع خود خطرناک است…ادامه دارد.