مطالبه گری
زیست اجتماعی انسان همراه با نوعی وحدت و یگانگی و پیوند میان اعضای جامعه شکل میگیرد. این ویژگی، زندگی اجتماعی انسان را از حیات جمعی سایر موجودات متمایز میکند. فرهنگ بهمثابه عامل پیونددهنده اجتماعی، وجه ممیزه حیات اجتماعی انسان با سایر موجودات است. بااینحال عوامل مختلفی موجب ایجاد گسست فرهنگی جوامع و ایجاد روابط نامتقارن میان کنشگران اجتماعی و درنهایت بر هم خوردن توازن اجتماعی و فرهنگی میشود. ازاینرو فرهنگ هر جامعه در معرض آسیبهای مختلف درونی و بیرونی است که همین امر موجب ایجاد شکاف اجتماعی و فرهنگی میگردد. شکاف و گسست اجتماعی ممکن است در دو سطح رخ دهد. سطح نخست شکاف میان اعضای جامعه که ناشی از فاصله فرهنگی و عدم تفاهم و فهم مشترک از ارزشهای اجتماعی است. سطح دیگر آن میان شهروندان جامعه و حاکمان است. فریضه امربهمعروف و نهی از منکر در آموزههای اسلامی بهمنظور از میان برداشتن این دو سطح از آسیبهای اجتماعی از طریق زمینهسازی و ساخت مطالبه گری مطرح گردیده است.
مفهوم «مطالبه گری» و نقد مسئولین توسط شهروندان و ایجاد ظرفیت لازم در میان مسئولین حکومت برای پذیرش نقدها و مطالبات بهحق شهروندان از مهمترین راهکارهایی است که در متون دینی و ذیل عنوان «النصیحه لأئمه المؤمنین»، بهعنوان یکی از مصادیق امربهمعروف و نهی از منکر، ناظر به رفع فاصله و شکاف میان مسئولین و مردم از اهمیت بسزایی برخوردار است. امیرالمؤمنین علیهالسلام میفرمایند: «فلا تَکُفُّوا عن مقالهٍ بحقٍّ أوْ مَشُورَهٍ بعدلٍ؛ فإنّی لستُ فی نفسی بفوقِ أنْ أُخْطیءَ و لا آمَنُ ذلک من فعلی إلاّ أنْ یَکفِی اللهَ مِن نَفسِی[۱]؛ پس از گفتن سخن حق یا ارائه مشورتی بر پایه عدل، خودداری نکنید. من، در خودم، اینگونه نیستم که خطا نکنم و کار خود را از آن ایمن نمیدانم، مگر خداوند، مرا کفایت کند». ناظر به اهمیت این سطح از امربهمعروف و نهی از منکر است. امام (ع) با اینکه خود، معصوم و از عیوب اخلاقی و رفتاری بر کنار است، درعینحال، با گفتن این جمله در اصحاب خود انگیزه نقدکنندگی آنان را احیا کرده و تلاش میکند تا آنان را به انتقاد و اصلاح و مشورت وادارد؛ همچنانکه عبارت «فی نفسی» یعنی من در ذات خود از خطا مصون نیستم، گرچه باکفایت الهی میتوان مصون از خطا بود، ظاهر در ضرورت ایجاد ظرفیت لازم میان مسئولین حکومتی برای نقدپذیری و مطالبه گری و فراهم آوردن انگیزه انتقاد در مردم بهمنظور نقد مسئولین است.
ازجمله آسیبهای بیتفاوتی شهروندان نسبت به عملکرد حاکمان ایجاد فاصله میان شهروندان و هیئت حاکمه است که درنهایت موجب ایجاد حکومتهای خودکامه و پلیسی میشود؛ زیرا عدم تفاهم و درک متقابل میان حکمان و مردم بهتدریج موجبات نارضایتی عمومی از سوی مردم و تلقی نوعی ناکارآمدی نسبت به سیاستها و برنامهها از سوی هیئت حاکمه شده و مخالفتها و اعتراضات عمومی را که در مواردی میتواند همراه با خشونت و اعتراض شدید از سوی شهروندان نسبت به حاکمان صورت میگیرد، برانگیخته و بهناچار با برخورد شدید و سرکوب با استفاده از قوه قهریه منجر شود و حتی در مواردی زمینه را بر سلطه و حاکمیت اشرار فراهم آورد. همانطور که امام علی ع در نامه به امام حسن ع میفرمایند «لَا تَتْرُکُوا الْأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْیَ عَنِ الْمُنْکَرِ فَیُوَلَّى عَلَیْکُمْ أَشْرَارُکُمْ ثُمَّ تَدْعُونَ فَلَا یُسْتَجَابُ لَکُمْ»[۲] اگر امربهمعروف و نهی از منکر را ترک نمایید اشرار بر شما حاکم میشوند در این صورت دعا کردن به درگاه خداوند دیگر سودی نخواهد داشت.
درواقع رابطه مستمر میان شهروندان و حاکمان و طرح مخالفتها و اعتراضات بدون هیچ هراس و لکنت زبان یا خشونت و خارج از عرف، ضامن تداوم حکومت و اصلاح ساختارها و جلوگیری از هرگونه خشونت و خودکامگی در ساختارهای سیاسی و حاکمیتی خواهد شد. چنانچه امیرالمؤمنین علیهالسلام از حضرت رسول صلّیاللهعلیهوآله نقل میکند که: «فَإِنِّی سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ صلّیاللّهعلیهوآلهوسلّم یَقُولُ فِی غَیْرِ مَوْطِنٍ لَنْ تُقَدَّسَ أُمَّهٌ لَا یُؤْخَذُ لِلضَّعِیفِ فِیهَا حَقُّهُ مِنَ الْقَوِیِّ غَیْرَ مُتَعْتَعٍ»[۳] من از رسول خدا صلّیاللّهعلیهوآلهوسلّم بارها شنیدم که مىفرمود: «ملّتى که حق ناتوانان را از زورمندان، بیاضطراب و بهانهاى بازنستاند، هرگز رستگار نخواهد شد». بیشک ظلم و بیعدالتی حاکمان از بزرگترین مصداق این روایت است.
موضوعات مهم در امر مطالبه گری
موضوعاتی از قبیل عدالت، شفافیت، عمل به قانون، مبارزه با فساد اداری و سیاسی، محیطزیست و … از مهمترین موضوعات موردتوجه در بحث مطالبه گری است. هرکدام از این موضوعات دارای ابعاد نظری و چارچوبهای منطقی است که عدم توجه به آنها میتواند بهواسطه برداشتهای غیر صحیح و غیر کارشناسانه موجب عدم موفقیت و درنهایت معروف جلوه دادن منکر و منکر جلوه دادن معروف شود. فرایند صحیح مطالبه گری از طریق جامعهپذیری درنهایت میتواند به تولید گفتمانهای متنوع در از میان برداشتن کژیها و کاستیها در سطح جامعه شده و مسئولین را خواسته و یا ناخواسته به سمت عمل بر اساس مطالبات صحیح اجتماعی سوق دهد. در این رابطه مقام معظم رهبری در خصوص اهمیت بحث مطالبه گری عدالت و ضرورت گفتمان سازی در این رابطه میفرمایند:
مقصود این است که این طلب و خواسته و خواهش بهعنوان یک خواسته عمده مطرح شود. نباید بگذارید این مطالبه مهم از ذهنها دور شود؛ یعنی بایستی عدالت آنچنان از طرف مردم، قشرها و بخصوص جوانان مطالبه شود که هر مسئولی – چه بنده و چه هر کس دیگری که درجایی مسئول است – ناچار باشد به مقوله عدالت، ولو برخلاف میلش هم باشد، بپردازد. یکوقت است که ما مثلاً به وزارت اقتصاد و دارایی میگوییم عدالت را رعایت کن، یا به قوّه قضائیّه میگوییم عدالت را رعایت کن؛ اما یکوقت به جوانان میگوییم شما عدالت را مطالبه کنید. هرکدام معنای خاصی دارد. مطالبه عدالت به معنای این است که عدالت، گفتمان غالب در محیطهای جوان و دانشجویی شود.[۴]
نکته دیگر در راهکارهای مطالبه گری اجتماعی آن است که تلقی از مطالبه گری اجتماعی بهعنوان مرتبهای از مراتب امربهمعروف و نهی از منکر، مستلزم آن است که همه آنچه بهعنوان احکام و شرایط برای این فریضه مهم در نظر گرفتهشده، برای مطالبه گری نیز ملحوظ گردد. ازاینرو باید مراتب و شرایط مطالبه گری در قالب عدم رضایت به ظلم، ارشاد و هدایت افکار عمومی به مواضع ظلم، اقدام از راههای قانونی بهمنظور جلوگیری از تخلفات و انحرافات و در مرحله بعد راهکار تغییر اجتماعی و مشارکت سیاسی در قالب مخالفت و اعتراض مدنی بهصورت سلسلهمراتب و رتبهبندی موردتوجه قرار گیرد.
راهبرد مطالبه گری
مهمترین راهکار در تحقّق مطالبه گری صحیح و سالم در جامعه، دخالت مستقیم مردم در امر مطالبه گری بر مبنای «جامعهپذیری» صحیح است. جامعهپذیری را به «فرآیند مستمر یادگیری که بهموجب آن افراد ضمن آشنا شدن با نظام حاکمیتی از طریق کسب اطلاعات از نخبگان جامعه و تجربیات به وظایف، حقوق و نقشهای خویش، بهویژه وظایف اجتماعیشان در جامعه پی میبرند» تعریف کردهاند. این فرایند درنهایت به ایجاد «گفتمانهای سیاسی و اجتماعی غالب» منتهی شده و میتواند به ایفای نقش مؤثر شهروندان در مطالبه حقوق و جلوگیری از انواع انحرافات مسئولین و طبقه حاکم کمک کند. ایجاد گفتمانهای سیاسی و اجتماعی نیازمند استفاده از ابزارهایی است که در این میان میتوان از احزاب سیاسی، جایگاه نخبگان سیاسی و اجتماعی، نقش مطبوعات در روشنگری اجتماعی، انجمنهای سیاسی و سازمانهای مردمنهاد که در یک جامعه سیاسی میتوانند در راستای گفتمان سازی صحیح و مؤثر ایفای نقش نمایند.
طبیعی است که نهادهای یادشده بهعنوان ابزارهای مطالبه گری ممکن است نقش مثبت یا منفی در تحقّق این هدف ایفا نمایند؛ بنابراین نکته مهم در چگونگی شکلگیری این فرایند آن است باید توجه داشت که در هر جامعهای اصول کلی حاکم بر روابط اجتماعی بر اساس یک سری اصول و ارزشها شکل میگیرد. ازاینرو، در جامعه اسلامی، مبنای مطالبه گری ارزشهای دینی و اجتماعی است که عامل اصلی پیوند اجتماعی و شکلگیری جامعه است. ازاینرو، زمانی که گفتمانهای مطالبه گر در راستای ارزشهای دینی تحقّق یابد، مطالبه گری مسیر صحیح خود را پیدا میکند.
آسیبشناسی مطالبه گری
مطالبه گری عمومی و نظارت عامه اگرچه هم به لحاظ سیاسی و هم به لحاظ فرهنگ دینی از اهمیت ویژه برخوردار است، لکن این مهم با محدودیتهایی روبرو است. ازجمله مهمترین این محدودیتها عدم آگاهی کافی نسبت به حقوق و تکالیف و تفکیک میان آنچه هست و آنچه باید باشد، است. این امر، با توجه به ماهیت مطالبه گری و مخاطبان خاص آنکه حاکمان و مسئولین هستند، منجر به اشکال دیگری میشود؛ و آن فراهم آمدن امکان سوءاستفاده سیاسیون و احزاب و گروههای سیاسی از این ناآگاهی، بهمنظور ایجاد مطالبات کاذب و درنتیجه ایجاد موجهای اجتماعی بهجای گفتمان سازی و سوارشدن بر این امواج در جهت کسب آرای بیشتر و تسلط بر منابع قدرت خواهد شد.
در این فضا جریانهای سیاسی بهجای ایجاد گفتمانهای ثابت و اصیل و افزایش آگاهی عمومی نسبت به ارزشها و واقعیات اجتماعی، تلاش میکنند تا مطالبات اجتماعی را در جهت نیازهای موقتی و زودگذر و حتی امور عامهپسند، بهعنوان گفتمان ثابت جامعه مطرح نموده و با ارزش نمایی آنها نسبت به فریب افکار عمومی اقدام نمایند. اگرچه در جوامع غیردینی این مسئله با عنوان «قدرت نرم» موردبحث قرارگرفته و توجیه میشود، لکن در یک جامعه مبتنی بر فرهنگ و ارزشهای دینی توسل به این روشها قابل توجیه نیست؛ بنابراین «نظام نخبگانی» در هر جامعهای اگرچه نقش اساسی و محوری در آگاهی بخشی و هدایت افکار عمومی به سمت مطالبات صحیح و ارزشهای واقعی اجتماعی ایفا میکند، لازم است حساسیت ویژهای نسبت به استفادههای ابزاری سیاسیون از این موقعیتها داشته باشند. درواقع ماهیت قدرتطلبی احزاب و خلاف واقع نشان دادن رفتارهای رقبای سیاسی بهمنظور کسب رأی بیشتر و یا بزرگنمایی اشکالات و ایرادات دیگران در جهت فریب افکار عمومی میتواند منجر به شیوع رفتارهای خلاف اخلاق و ضد ارزش در جامعه گردد که در فرایند مطالبه گری باید موردتوجه قرار گیرد. همچنان که نبود نهادهای اجتماعی نظاممند و متشکل از جامعه نخبگانی جامعه نیز میتواند مطالبه گری را دچار عوامزدگی و دوری از واقعیات و اهداف خود نماید که در ادامه بهصورت مستقل به آن اشاره خواهد شد.
مطالبه گری و تشکلهای نخبگانی
یکی از راههای مؤثر در حوزه مطالبات مردم از دولت و مسئولین ایجاد و تشکلهای نخبگانی است. ازآنجاییکه بدنه دولتها، بدنه کارشناسی و تخصصی است و مردم در بسیاری از موضوعات سیاستگذاری و اجرای آنها قادر نیستند بهصورت مستقیم دخالت کنند؛ ازاینرو لازم است واسطهای میان مردم و حاکمیت شکل بگیرد تا هم نیازهای واقعی مردم را بشناسد و هم قادر باشد آنها را به زبان کارشناسی برگرداند و علاوه بر اینها نسبت به سیاستگذاریهای کلان و خرد بتواند واکنش مناسب از خود نشان دهد. بهعبارتدیگر نخبگان متخصص در جامعه اسلامی نقش به سزایی در تحقق مطالبه گری از مسئولین در حیطههای مختلف اجتماعی، سیاسی، اقتصادی دارند. بااینحال چند آسیب در این زمینه وجود دارد که لازم است به آنها توجه شود.
۱- آسیب مدیریت؛ منظور از آسیب مدیریت، مدیریت تشکلهای نخبگانی است. درواقع در مدیریت سازمانهای مردمنهاد، کسانی که قصد دارند آنها را مدیریت کنند تا از اهداف خود برسند باید توانایی بالایی از هر یک از افراد تشکل داشته باشد تا قادر باشند جریان را بر اساس اهداف مطلوب نظارت و کنترل کنند. درواقع رأس بدنه تشکل و فراتر از آن باید نگاه مدیریتی کلان نسبت به این بحث نخبگانی داشته باشد. بهعبارتدیگر مدیریت جریان، برای ایجاد وحدت در ابعاد اقتصادی اجتماعی و سیاسی و همراه کردن حجم وسیعی از نخبگان حوزوی و دانشگاهی در جریان، میبایست با استفاده از امکانات متناسب، دورنمای کلانی را برای خود ترسیم کند. ازاینجهت بحث مدیریت یکی از آسیبهای بزرگ کار است. نمونه چنین مدیریتی را میتواند در احزاب سیاسی مشاهده کرد که معمولاً آنها در قالب ائتلاف دنبال مجموعه مدیریتی واحدی هستند تا نتوانند جریانها را با خود همراه کنند. در بحث نخبگان هم نیازمند چنین مدیریت کلانی هستیم؛ بنابراین اگر بنا است جریانی در سطح نخبگان شکل بگیرد لازم است نوعی وحدت و تشریکمساعی میان نخبگان حوزه و دانشگاهی شکل بگیرد.
۲- عوامزدگی؛ با توجه به اینکه نخبگان در جریان سازی میخواهند مطالبات عمومی مردم را دنبال کنند ممکن است گرفتار نوعی از عوامزدگی شوند، به این معنی که نزدیک شدن به مردم نباید منجر به دور شدن از خود دولت و بدنه حاکمیت گردد؛ زیرا بهطور طبیعی همواره فاصلهای بین مردم و حاکمیت وجود دارد. توجه بیشازاندازه به خواستههای مردمی و مطالبه خارج از عرف از حکومت میتواند نخبگان را از حکومت دور کند. ازاینرو، این امکان وجود دارد به جهت فاصله ایجادشده مسئولین تمایل کافی برای پاسخگویی به مطالبات را نداشته باشند. به همین جهت مدیریت نخبگان و خود نخبگان باید توجه داشته باشند که از عوامزدگی پرهیز کنند. نکته قابلتوجه اینکه افق و دورنمای فکری جریان نخبگانی باید تأمین مصالح عالیه انسانی و الهی در ارتباط با مردم و نظام باشد.
۳- نکته سوم مساله دولتی سازی است؛ امروزه در کشورهای غربی رهبران احزاب سیاسی توسط دولت به صورت مخفیانه خریداری می شوند. با وام دار شدن رهبران احزاب توسط دولت، بدنه احزاب نیز به تدریج گرایش به دولت پیدا کرده و مدافع بی چون و چرا سیاست های آن خواهند شد. این امکان وجود دارد که چنین امری در ساحت تشکل های نخبگانی پدید آید، در نتیجه تشکل نخبگانی که وظیفه ذاتیش دفاع از منافع مردم است به سمت دولت ها چرخش پیدا کنند و زبانش در بیان مطالبات مردمی کند و ناکارآمد شود. توجه به سه آسیب مذکور در جریان مطالبه گری نخبگانی از اهمیت بسزایی برخوردار است.
خلاصه آنکه مطالبهگری صحیح در جامعه دینی، به عنوان مرتبهای از مراتب و شئون امر به معروف و نهی از منکر، زمانی شکل میگیرد که بر اساس نصح و خیرخواهی و دوری از هرگونه تخریب و توسل به ابزارهای غیر اخلاقی باشد. چرا که موضوع مطالبهگری که همان ارزشهای دینی و اجتماعی است، با استفاده از ابزارهای ضد ارزشی حاصل نخواهد شد. تحقّق این امر از طریق ایجاد گفتمانهای صحیح صورت میگیرد. وظیفه اصلی گفتمانسازی به مثابه فرایندی اجتماعی که در نهایت به جامعهپذیری شهروندان و مطالبه ارزشها میشود، وظیفهای است که نخبگان هر جامعه از طریق هدایت و رشد افکار عمومی در قالب گروههای سیاسی و اجتماعی و استفاده از ابزارهای رسانهای و مطبوعات و امثال آن برعهده دارند. با این حال این فرایند در معرض آسیبها و محدودیتهایی است که از جمله آنها میتوان به قدرت طلبی و ایجاد رقابت سیاسی ناسالم و توسل به ابزارهای غیر اخلاقی و خلاف واقع و تلاش برای ایجاد موج اجتماعی به جای گفتمانسازی اشاره نمود.
[۱]. شرح نهج البلاغه لابن أبی الحدید، ج۱۱، ص: ۱۰۲، خطبه ۲۱۶
[۲]. نهج البلاغه (للصبحی صالح)، ص: ۴۲۲
[۳]. تحف العقول، النص، ص: ۱۴۲ / شرح نهج البلاغه لابن أبی الحدید، ج۱۷، ص: ۸۶، نامه ۵۳
[۴]. بیانات مقام معظم رهبری در جلسه پرسش و پاسخ دانشجویان دانشگاه شهید بهشتی، ۲۲/۰۲/۱۳۸۲.