از منظر جامعه شناسان جامعه یک کل بههمپیوسته است که هر یک از اجزاء آن با یکدیگر رابطه ارگانیکی دارند. بر این اساس، جامعه دارای روح و هویت جمعی زندهای است، برساخته از اندامهای متعدد که هر یک بدون دیگری قادر به انجام فعالیت نخواهند بود[۱]. همبستگی ارگانیکی جامعه که میان واحدهای اجتماعی، بر اساس نوعی داد و ستد شکلگرفتهاند بهگونهای است که ارتقاء یا اضمحلال بخشی از جامعه به تعالی یا نابودی بخشیهای دیگر منجر میشود. زیرساخت همه فعالیتهای اجتماعی بهنوعی «مسئولیت اجتماعی» است. «مسئولیتپذیری اجتماعی» با جامعهپذیری و امر اجتماعی شدن ارتباط تنگاتنگ دارد. حضور در اجتماع انسانی تعهدی نسبت به دیگری و محیط پیرامونی است. ازاینرو، جامعهای که روند مسئولیتپذیری در آن به نحو مؤثری جریان دارد جامعهای زنده است. در مقابل مسئولیتپذیری مقوله بیتفاوتی اجتماعی قرار دارد.
اساس هر نظم اجتماعی را احساس عاطفی وابستگی به جمع تشکیل میدهد. اما پدیده بیتفاوتی اجتماعی بیانگر بیاحساسی، بدبینی، بیمیلی و بهنوعی افسردگی اجتماعی است. از این منظر بیتفاوتی در اجتماع نوعی بیماری محسوب میشود. بیتفاوتی در اجتماعی محصول «نابهنجاری» است. «نابهنجاری» مفهومی است که به نام دو نظریهپرداز یعنی امیل دورکیم و رابرت مرتون گرهخورده است. دورکیم این واژه را در کتاب خویش با عنوان «تقسیمکار در جامعه» به کار گرفت و از این واژه برای تشریح شرایط «بیهنجاری» که در جامعه اتفاق میافتد بهره جست و بدینوسیله درصدد بود بیان کند که قواعد و رویه عمومی یک جامعه که مردم با یکدیگر رفتار میکنند زمانی که از کار بیافتد، مردم نمیدانند که از یکدیگر چه چیزی را باید انتظار داشته باشد. این «بیقاعدگی» یا «بیهنجاری» بهسادگی به بروز رفتار انحرافی منجر میشود. وی بعدها در کتاب خود به نام «خودکشی: مطالعه در جامعهشناسی» از دو واژه بیهنجاری و آنومی برای اشاره بهنوعی شرایط «بیقاعدگی اخلاقی» که در آن مردم فاقد کنترلهای اخلاقی لازم بر روی رفتار خویش هستند استفاده کرد. بنابراین چنانچه مردم یک جامعه ندانند چگونه به مطلوب خود در جامعه دست پیدا کنند یا با دیگران به چه نحوی رفتار نمایند، روابط اجتماعی افراد دچار نابهنجاری میشود. بیتفاوتی اجتماعی میتواند نتایج فاجعه باری در جامعه به بار آورد. بهعنوان نمونه میتوان به مورد خانم کتی جنوویس[۲] شهروند نیویورکی که در سال ۱۹۶۴ براثر ضربات چاقو نزدیکی منزلش به قتل رسید؛ اشاره کرد. روزنامهها گزارش دادند که در زمان وقوع قتل ۳۸ نفر شاهد ماجرا بودند و علیرغم اینکه وی نیم ساعت با تمام توان از کسانی که شاهد ماجرا بودند کمک میخواست، هیچیک از همسایهها حتی در حد تماس با پلیس مداخله نکردهاند. این پرسش که چرا هیچیک از شاهدان واکنشی نسبت به این واقعه نشان ندادند، ذهن دو جامعهشناس به نامهای جان دارلی[۳] و بیت لاتانه[۴] را به خود مشغول کرد. نتیجه تحقیقات این دو برای کشف علت چنین رفتاری به دو مفهوم «غفلت جمعی» یا «لوث مسئولیت[۵]» یا همان بیتفاوتی انجامید و بر این اساس نظریه مداخله ناظر[۶] را مطرح کردند. شهرنشینی از دلایل شکلگیری بیتفاوتی در زندگی اجتماعی شهروندان است و بهتبع بیتفاوتی روابط عاطفی، مشارکت و همدلی را کمتر میکند درنتیجهی این بیتفاوتی، تغییر در سبک زندگی و تغییر در ساختار خانواده رخ میدهد. همچنین با ورود فضای مجازی به زندگی اجتماعی به نظر میرسد که بیتفاوتی اجتماعی، شدت بیشتری یافته و گاه مسئولیتپذیری در مقابل جامعه به شکل مجازی و فقط در فضای مجازی و نه واقعی، نمایانگر میشود.
امربهمعروف و نهی از منکر یکی از مصادیق بارز مسئولیت فرد در قبال اجتماع است. این فریضه الهی در بستر مسئولیت اجتماعی شکلگرفته و با توسعه و اجرای آن نقش مسئولیت اجتماعی را پررنگتر میگرداند. آیات قرآن هم بر همین امر تأکید ورزیدهاند[۷]. فریضه امربهمعروف و نهی از منکر یا به تعبیری همان نظارت عمومی یکی از مهمترین راهکارهای اسلامی برای برقراری روابط سالم میان اعضای جامعه، ایجاد ثبات اجتماعی، اصلاح جامعه و رفع تعارضات و اختلافات است. مایکل کوک در پژوهشی که درباره امربهمعروف و نهی از منکر انجام داده است بیان میدارد «قرآن کریم، سند جامع و کامل برای زندگی انسان است که دقیقاً به همین سبب، به بعد اجتماعی زندگی انسان، بهطور ویژه توجه شده است؛ درواقع قرآن، کتاب انسانسازی و جامعه سازی یا همان تربیت افراد و جوامع است؛ مسؤولیت انسان نسبت به جامعه انسانی و خیرخواهی و نیکوکاری از بخشهای برجسته تربیت اجتماعی قرآن به شمار میرود که بخشهایی از این الگو در دنیا ناشناخته و بسیار موردنیاز است [۸]
یکی از مشکلات جامعه کنونی ما در حاشیه قرار گرفتن و کماهمیت جلوه دادن نظارت همگانی است که پیامد آن رواج انحرافات اجتماعی و سیاسی و بیاثر بودن هزینههایی است که برای مقابله با انحرافات انجام میشود. با توجه به اینکه جامعه ما، جامعه اسلامی است، امربهمعروف و نهی از منکر میتواند زمینه مناسبی برای ارتقاء سرمایه اجتماعی و تقویت انسجام ملی باشد.
در جامعه کنونی ایران نیز بعضاً شاهد رشد بیاخلاقیهای اجتماعی و نوعی لاقیدی نسبت به ارزشها و هنجارهای دینی و عرفی هستیم. درواقع فرهنگسازی نکردن الگوهای رفتاری در مقوله سبک زندگی بر اساس رویکرد دینی در سطوح مختلف جامعه، ضعیف بودن و فعال نکردن نظارت اجتماعی و همگانی مبتنی بر ساختار امربهمعروف و نهی از منکر، بر نظام حاکمیتی و فرو کاستن مقوله امربهمعروف و نهی از منکر به یک مصداق خاص و استفاده نکردن از دیگر ظرفیتهای این فریضه همه و همه ازجمله موانعی است که در تحقق مطلوب جامعه مردمسالار دینی نقش دارند.
[۱] آرون، ریون؛ مراحل اساسی اندیشه در جامعهشناسی، پرهام، تهران، سهامی، ۱۳۷۲، چاپ سوم ص ۳۴۵.
[۲] Kitty Genovese
[۳] John Darley
[۴] Bibb Latané
[۵] diffusion of responsibility
[۶] Bystander effect
[۷] . «وَ لْتَکُنْ مِنْکُمْ أُمَّهٌ یَدْعُونَ إِلَی الْخَیْرِ وَ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَر» آل عمران ، آیه ۱۰۴، «کُنْتُمْ خَیْرَ أُمَّهٍ أُخْرِجَتْ لِلنّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ تَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ تُؤْمِنُونَ بِاللّه» آل عمران، آیه ۱۱۰، « الَّذینَ إِنْ مَکَّنّاهُمْ فِی اْلأَرْضِ أَقامُوا الصَّلاهَ وَ آتَوُا الزَّکاهَ وَ أَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَوْا عَنِ الْمُنْکَر» حج، آیه ۴۱.
[۸] مایکل کوک، امر به معروف و نهی از منکر در اندیشه اسلامی، ترجمه احمد نمایی، مشهد: بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی. صص ۱۸-۱۹.